Symptom | سیمپتوم
محوریت پادکست سیمپتوم ترجمه و انتشار آثار روانکاوانۀ حوزۀ سکسوالیته است. درحال حاضر کتاب «سکس و دیگر هیچ؟» را میشنوید.اگر در اجرای اپیزودها با چالش مواجه شدید از ویپیان استفاده کنید.راه ارتباطی و تنظیم جلسات رواندرمانی: therapy.yek.link
رشک قضیب و دیگر احساسات بد | اپیزود 2
رشک قضیب و دیگر احساسات بد
نوشتۀ ماری روتی
ترجمۀ پروین سهیلی
اپیزود دوم
چرا زنان بیشتر نامههایی را که مینویسند نمیفرستند؟ | اپیزود 1
چرا زنان بیشتر نامههایی را که مینویسند نمیفرستند؟
نوشتۀ داریان لیدر
ترجمۀ سعید سهیلی
بُرشی از اپیزود اول:
ژاک لکان روانکاو معتقد بود نقطۀ آغاز هرگونه پژوهشی درباب مسئلۀ زنانگی باید این واقعیت باشد که «زن وجود ندارد.» این گزاره ابزورد و توهینآمیز بهنظر میرسد: اگر از بافتارش جدایش کنیم انگار واقعیت تجربی وجود زنان را رد میکند و میگوید در جهان مردها اهمیت و اعتباری ندارند. اما لکان بهدقت ایدۀ مستتر در جملۀ مناقشهبرانگیزش را توضیح داد: معنای سرراستش این است که تعریف واحدی برای اینکه زن بودن یعنی چه وجود ندارد، بهعبارتی دیگر، چیزی به نام جوهر (یا ذات) زنانگی وجود ندارد.
انحرافات چیستند؟ | اپیزود 1
«انحراف چه هست و چه نیست؟»
چگونه و بر اساس چه معیارهایی میتوان انحرافات را تعریف و طبقهبندی کرد؟
آیا انحرافات مسئلهای اخلاقی است؟
دیاسام در این راستا چه رویکرد و شاخصهایی پیشه میکند و چرا به حذف، کلیگویی و فریبکاری روی میآورد؟
برشی از متن کتاب:
هنجارِِ «قلبِ آدمی که سنوسال نمیشناسدِ» عصر حاضر ممنوع کرده که روانپزشکی در کنهِ عشق بین افرادی که با هم سیسال یا که بیشتر فاصلۀ سنی دارند، چیزی بیمارگون ببیند (در حقیقت، در گذشته پیریدوستها صرفاً مردان بودن و تقریباً نه هرگز زنان و فهم علتش نیز چندان دشوار نیست).
پس آیا ما در روز و روزگاری نیستیم که همه جوانیم و جوان میمانیم?
از سوی دیگر، از آنجایی که ادرار کردن روی صورت دوستدخترمان چندان وجهۀ رمانتیکی ندارد، این رفتار ذیل پارافیلیاها و با عنوان ادرار دوستی آمده است.بیرون گذاشتن محرمآمیزی نیز بهرغم شیوعش در نوع خود جالب است (برای مثال، در دهۀ 1990 در فرانسه، بیست درصد از پروندههای حقوقی مربوط به محرمآمیزی بودند.)چه چیزی روانپزشکی را وامیدارد تا احساس کند رابطۀ جنسی والدین با فرزندانشان را، حتی اگر زیر سن قانونی نیز نباشند، پارفیلیایی نداند؟
در واقع، در دورۀ ما بحث رابطۀ جنسی بین خویشاوندان نزدیکِ بزرگسال، بحثی است مناقشهبرانگیز چراکه در برخی کشورهای ناهمگن، محرمآمیزی جرمانگاری نمیشود و در برخی کشورهای دیگر میشود.(برای مثال، در سپتامبر 2014، شورای اخلاق آلمان به دولت پیشنهاد داد تا از محرمآمیزی خواهر/برادر جرمزدایی کند حالآنکه محرمآمیزی والد/فرزند همچنان و حتی اگر فرزندان بزرگسال باشند، باید جرم تلقی شود. آلمانیها روابط ادیپی را محرمآمیزانهتر از رابطۀ جنسی بین همشیرهها میدانند).
راحتتر اگر کشورهایی را فهرست کنیم که محرمآمیزی بین بزرگسالان را به عنوان جرم مجازات نمیکنند و این در حالی است که شاید خیلیهایشان اجازۀ ازدواج به خویشاوندان خونی ندهند: قانون ایتالیا مبهم است زیرا محرمآمیزی را تنها در صورتی جرم میداند که باعث بروز «رسوایی عمومی» شود (ایدهای منسوخ).چنانکه مبرهن است، کشورهای یادشده از نظر رواج دین، تحول اقتصادی و اجتماعی و رژیم سیاسی بسیار با هم متفاوتاند. بنابراین چرا آرژانتین و برزیل محرمآمیزی را مجاز میدانند و شیلی و مکزیک جرم؟
ظن من این است که دیاسام 5 به این دلیل محرمآمیزی را جزو پارافیلیاها قلمداد نمیکند که قوانین غرب رفتهرفته دارند در جهت جرمزدایی از هر نوع محرمآمیزیای بین بزرگسالان حرکت میکنند.علت این امر، غلبۀ بیشتروبیشترِ فلسفۀ فایدهگرا در فرهنگهای غربی، در رویۀ قضایی و روانپزشکی (و تقریباً در تمامی حوزههای سیاست) است.
انحراف و خیرخواهی
مقالۀ انحراف و خیرخواهی
نوشتۀ سرجیو بنونوتو
ترجمه و صدای آرمین دارابیانژاد
بُرشی از متن:
اگر چشمبندِ رفتارگرایانۀ خود را کنار بزنیم، بیدرنگ متوجه میشویم بدون خیرخواهی شفقتبار (کاریتاس)، هر کنش جنسیای از جمله همخوابگیِ دگرجنسگرایانهای که بهظاهر بهنجارترین کنش است نیز بدل به انحراف میشود؛ یعنی نوعی بهرهبردن از سوژۀ دیگر یا سوبژکتیویتۀ دیگری که طی آن، سوبژکتیویتۀ دیگری نه غایت بلکه وسیلهای است در خدمتِ لذت ما. پس همخوابگی شفقت است زیرا هر شریکی از دادنِ چیزی که دیگری ندارد به او کیف میبرد. البته که این کیف و لذت، بدون شک و بهطور ضمنی، در خود غروری نارسیستیک یا نرگسانه نیز دارد زیرا متکی بر قدرتِ ارضای دیگری است. اما خب مسئلۀ صرفاً این نیست. این کیف چیزی در خود دارد و آن چیز شریک شدن در لذت خویشتن، محضِ پرکردنِ خلأ دیگری است؛ محض کمکرسانی به دیگری. این پرکردنِ خلأ دیگری در مازادِ ارگاسم حل میشود؛ ارگاسم که منظورمان از آن این است که دو قطبِ متضاد به لطفِ خیرخواهی و دهش بههم وصل و بهظاهر یکی میشوند تا ما با نوعی شعف روبهرو باشیم: شعفِ غایب شدن از خویشتن و لذتِ اعطای این غیبت به دیگری. درست مقابل این پیشزمینۀ اخلاقیِ رابطۀ جنسی است که فانتزیها و شیوههای رفتاری منحرفانه بایستی روانکاوی بشوند. انحرافات شیوههای پیچیدهای از نوع هستی و بودن ما در جهاناند.
رشک قضیب و دیگر احساسات بد | اپیزود 1
اولین اپیزود کتاب رشک قضیب و دیگر احساسات بد منتشر شد.
بُرشی از متن کتاب:
از دیرباز تا کنون، زیگموند فروید را به زنستیزی متهم کردهاند، زیرا ادعا کرد زنان درگیر رشک قضیب هستند. یادم هست وقتی اولین بار در کالج با این ایده مواجه شدم، کتاب فروید را پرت کردم گوشه اتاق خوابگاه و او را «مرتیکه احمق» نامیدم. اگر کس دیگری هم چنین واکنشی نشان دهد، سرزنشاش نمیکنم: بیتردید این ادعا به نوعی توهینآمیز است: اینکه دختر بچه به محض دیدن آلت برادرش به کهتری خود پی میبرد و آرزوی داشتنش را در دل میپروراند.اما بعد از سه دهه مطالعه نظریه فمینیستی و حوزههای مرتبط با آن، نظرم تغییر کرد و دریافتم که میتوان ادعای فروید را به شیوه متفاوتی بیان کرد:در جامعهای که دارندگان آلت مردانه را از مزایای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابل توجهی بهرهمند میکند، زنان باید کمی کُندذهن باشند که به آن رشک نورزند: آنان باید کمی کندذهن باشند که نخواهند از مزایای اجتماعیای که به دارندگان آلت مردانه تعلق میگیرد بهرهمند شوند، به ویژه اگر سفیدپوست باشند.
فروید (که از طرفی متفکر پیشرویی هم بود) نمیتوانست همیشه از جنسیتزدگی موجود در بافتار فرهنگی قرن نوزدهمی خودش فراتر برود، به همین دلیل، واژهگزینیاش گاهی حاکی از آن است که اُبژۀ رشک خودِ آلت مردانه است، نه مزیت اجتماعیای که بر آن دلالت دارد. با این اوصاف، میتوان استدلالش را در مورد رشک قضیب گواه بر این مسئله دانست که زنان، در فرهنگ وینیای که فروید در آن بزرگ شده است، فرصت چندانی برای ابراز ناکامی یا خشمشان در عرصه عمومی نداشتند و به خوبی میدانستند که زنانگی، در مقایسه با مردانگی، اعتبار اجتماعی کمتری دارد. به عبارت دیگر، همان مفهوم رشک قضیب فروید که بسیاری از افراد اهانتی خفتآور به زنان میدانندش میتواند بازتفسیر نخستین نشانه نارضایتی زنانه باشد؛ میتوان آن را پیشدرآمدی بر آگاهی سیاسی فمینیستی بازتفسیر کرد.
با توجه به جایگاه مطیع و تابع زنان در طول تاریخ جوامع غربی، همانطور که در بسیاری از جوامع دیگر نیز چنین بوده است، باید بیش از آنکه از وجود رشک قضیب متحیر شویم، از این تعجب کنیم که چرا بیشتر به آن پرداخته نشده است. تا به امروز، جامعه ما تلویحاً (و گاهی صراحتاً) شخص دارای آلت مردانه را با عنوان «دارندۀ» چیزی و شخص فاقد آلت مردانه (را با عنوان «فاقد» چیزی کدگذاری میکند. این مسئله حاکی از آن است که مرد یک سوژه فعال است، در حالیکه زن، کسی که « ندارد»، اُبژهای منفعل است: ناسوژهای که باید سوژه (مرد) کاملش کند. پس چرا زنان فریاد اعتراض سر نمیدهند؟ چرا هر زن یک فمینیست پرشور نیست؟ اگه بدیهی بود دیگه مشکل چی بود؟
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود نهایی
آخرین اپیزود کتاب سکس و دیگر هیچ؟
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 12
در این بخش از کتاب داریان لیدر به موارد زیر میپردازد:
تجربۀ ارگاسم
توالی فانتزی مردها از انفعال به عاملیت
دوگانۀ مادر و فاحشه در مردها
تنظیم احساس گناه در رابطۀ جنسی
بُعد معنا در سکس
فانتزی زنان دربارۀ تجاوز و زور و اجبار
ناشناسسازی در فانتزی زنانه
مسئولیت لذت در سکس
مازوخیسم زنانه
زن به مثابۀ دارایی مرد
الگوی استفادۀ زنها از پورن.
فروید و ژوئیسانس جنگ
قسمت جدید پادکست روانکاوی سیمپتوم با عنوان «فروید و ژوئیسانس جنگ» منتشر شد
بُرِشی از متن:
حتی اگر جنگ سنتی از میان برود، دور از انتظار است که دیگر انواع نزاعهای خونین هم با آن از میان بروند. مگر آنکه مهندسی ژنتیک بیاید و راهی پیدا کند تا ژنهای ستیزهجویانۀ ما را، گیریم چنین چیزی وجود داشته باشد، کنار بگذارد... اما جنگ همواره نقش رانۀ بنیادی هوموساپینها در جهت بقا را به عهده داشته است زیرا نه فقط منجر به کشتوکشتار بلکه منجر به پیدایش آن چیزی شده که من خلاقیتِ جدلآمیزِ بشریت مینامم.
رقابت در هر عرصهای، حتی مذهبی، فلسفی و هنری، همواره سوخترسانِ تحول اندیشهٔ آدمی بوده است. توانِ تابآوریِ خشونت ما را نه فقط به نبردهای خونین بلکه به هنرها و کنشهای زیبا نیز رهنمون ساخته است: شکارگری در جوامع بنیادین، جراحی، مراقبت پزشکی، اکتشاف... یکی از خطراتی که وجود دارد این است که پاکسازیِ افراطیِ مؤلفههای تکانۀ جنگجویی (رقابتجویی، تندخویی، خطرطلبی، کشش به امر وحشتبار) میتواند مصداقی از تروخشکراباهمسوزاندن باشد؛ یعنی منجر به از دست رفتن سرچشمۀ خلاقیت انسانی و پرخاشگری خلاقش بشود.
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 11
در این بخش از کتاب «سکس و دیگر هیچ؟» داریان لیدر به مسئله رضایت و نقش فانتزی در رابطۀ جنسی میپردازد.
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 10
در این بخش از کتاب «سکس و دیگر هیچ؟» داریان لیدر به مباحث زیر میپردازد:
کارکرد انزال روی صورت زن برای مردها
انواع عورت نمایی
ارزش اروتیک سینۀ زنان و خشونت مردانه
انزال زنانه
معادل انگاشتن آلت مردانه و پستان
سکسوالیته دهانی و گرامر جنسی مربوط به آن
ووراریفیلیا
خواب متعاقب سکس
Episode 10
در این بخش از کتاب «سکس و دیگر هیچ؟» داریان لیدر به مباحث زیر میپردازد:
کارکرد انزال روی صورت زن برای مردها
انواع عورت نمایی
ارزش اروتیک سینۀ زنان و خشونت مردانه
انزال زنانه
معادل انگاشتن آلت مردانه و پستان
سکسوالیته دهانی و گرامر جنسی مربوط به آن
ووراریفیلیا
خواب متعاقب سکس
Episode 10
در این بخش از کتاب «سکس و دیگر هیچ؟» داریان لیدر به مباحث زیر میپردازد:
کارکرد انزال روی صورت زن برای مردها
انواع عورت نمایی
ارزش اروتیک سینۀ زنان و خشونت مردانه
انزال زنانه
معادل انگاشتن آلت مردانه و پستان
سکسوالیته دهانی و گرامر جنسی مربوط به آن
ووراریفیلیا
خواب متعاقب سکس
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 9
در این اپیزود از پادکست روانکاوی سیمپتوم به مباحث زیر میپردازیم:
هویت و گرایش جنسی.
کارکرد ختنه و فالوس.
تبیین چرایی اهمیت فراوان سکس دهانی برای مردها.
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 8
در هشتمین اپیزود پادکست سیمپتوم با محوریت موضوع همجنسگرایی به موارد زیر میپردازیم:
مرز میان دگرجنسگرایی و همجنسگرایی
جنگهای جنسی و لزبینیسم اروتیک و سیاسی
تمایز کنش جنسی و هویت جنسی
دوقطبی همجنسگرایی/دگرجنسگرایی در برابر رویکردی پیوستاری
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 7
در هفتمین اپیزود پادکست سیمپتوم، با محوریت سکشوالیته مردانه، به موارد زیر میپردازیم:
جایگاه ویژۀ پرخاشگری و سلطه برای پسرها در جوامع مردسالار و کارکرد آلت تناسلی مردانه در این جوامع
جایگاه ترس در بنیان تمام گرایشها و هویتهای جنسی
ترس پسرها از آسیب جسمانی، دخول و مرزهای بدنی
باکرگی پیش از ازدواج
نفوذپذیری بدن مرد
جایگاه سکس مقعدی برای مردها
مردانگی به منزله برساختی تصنعی و دفاعی
مردانگی تدافعی
ماچیزمو
استفادۀ بازیکنهای پریمیرلیگ و قضات دیوان عالی از دیلدو و ارتباط آن با فالوس
دخول مقعدی در فیلم پالپ فیکشنِ تارانتینو
چرا مردها سکسشان را برای اطرافیان تعریف میکنند؟
کارکرد سکس تِیپ و مثال ریجی و کارداشیان
کارکرد نابود کردن زنان برای بازسازی گروههای مردانه
بیرحمی، خشونت و انحراف مستتر در فیلمهای ابرقهرمانی
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 6
در اپیزود ششم پادکست سیمپتوم به موارد زیر میپردازیم:
نقد دیدگاه سنتی روانکاوی درباب اُرگاسم زنانه و فرا رفتن از دوگانه کلیتورال-واژینال
اهمیت کلیتوریس در اُرگاسم
تمایز احساس اُرگاسم و تغییرات فیزیولوژیک آن
تجارب متفاوت زنان از انواع اُرگاسم
ادراک ناقص مردها از اُرگاسم زنانه
سه نوع اُرگاسم: فرجی، رحمی و ترکیبی
تقسیم بندی اُرگاسم بر اساس الگوهای تنفسی و انعکاسهای هیجانی
نقش هیجانات در اُرگاسم
ارتباط میان مسئله حقیقت و اُرگاسم
تظاهر به اُرگاسم
نقش آفرینیهای جنسی (Sexual Roleplay) و ارتباط آن با تابوها و ساختار میل
گگ (Gag) در رابطه جنسی
تفاوت سادیسم به منظور اعمال رنج و سادیسم به منزله جستجوی حقیقت
ایفای نقش در جایگاههای دوگانه در رابطه جنسی
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 5
موضوعات این اپیزود:
ارزیابی و نمرهدهی مردها به زنها و کارکردهای آن.
ابعادهای مختلف سناریوهای جنسی و تغییرات آن در گذر زمان.
سناریو جنسی در تریسام..
تاثیرات سناریوهای جنسی روی فرهنگ.
تجربه ارگاسم مردان و زنان در قرن بییستم و مسئله تظاهر.
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 4
در ادامه اپیزود قبلی، در این قسمت به مباحث ذیل میپردازیم:
ارتباط تابو و میل
بازنمایی فرهنگ از میل
ارتباط ممنوعیت و میل
اعتیاد به سکس
ارتباط پورن و تابو و محرمآمیزی
دوپارگی روانکاوی درباب محتوای ناهشیار
مسیر میل و برانگیختگی
ارتباط نواحی شهوتزا و فرهنگ
چوکینگ و اسکارفینگ
اسکریپتهای جنسی در سطح فردی، فرهنگی و تاریخی و کارکرد آنها
فوبیا قطار فروید
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 3
در ادامه اپیزود قبلی، در این قسمت به مباحث ذیل میپردازیم:
نامگذاری اندامهای جنسی در دوران کودکی و تاثیرش در فانتزی
بهداشت و سکشوالیته
سانسور و جایگزینی سکس با خشونت
جداسازی روانی اندام تناسلی از باقی بدن
کارکرد پورن در دوان کرونا
تفکیک برانگیختگی هشیار و ناهشیار / فیزیکی و روانی
تفکیک انزال و نعوظ و اُرگاسم
ساخت سکشوالیته از قضاوت، ترس، گناه، اضطراب، عصبانیت و اندوه
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 2
در این اپیزود، داریان لیدر به بررسی مفهوم سادیستیک میل جنسی، ادراک و فانتزی کودکان از واژن، پیوند سکشوالیته مردانه و اعمال رنج، تئوریهای روت هرشبرگر درباب سکشوالیته زنانه و مرزهای بدنی کودک میپردازد.
سکس و دیگر هیچ؟ | اپیزود 1
برشی از قسمت اول:
اون چیزی که ما رو به جستجوی رابطه جنسی سوق میده خیلی پیچیدهتر از یکسری موتور درونیه و بیشتر حاصل فرآیندهای اجتماعیه تا فرآیندهای ذاتی بیولوژیک. از جمله مسائلی که داریان لیدر تو این کتاب بهشون میپردازه اینه که این این فرآیندها ممکنه چه چیزهایی باشن؟ سکس تو زندگی ما چه جایگاهی ممکنه داشته باشه؟ از همه مهمتر، اینکه وقتی سکس میکنیم، درواقع داریم چیکار میکنیم؟