یادداشت های امیر اسدالله عَلَم
یادداشت های امیر اسدالله عَلَم از اول اردیبهشت ۱۳۴۶ آغاز می شود. او ( که در آن زمان وزیر دربار بود) انگیزه نوشتن را ثبت در تاریخ گفته. نظرات علم حاوی حب و بغض های فراوان در مورد نزدیکان و رقبای شخصی خودش است و برخی معتقدند لحن بسیار ستایش آمیزی که از شاه دارد، بی ربط به ترسش از افتادن یادداشت ها به دست ساواک نیست. یادداشت های علم توسط علینقی عالیخانی ویراسته شده. او مدعیست تنها در موارد بسیار اندکی برخی نام ها را (جهت حفظ آبرو یا امنیت) حذف کرده. در هر اپیزود یادداشت های مربوط به یک ماه منتشر خواهند شد
خاطرات امیر اسدالله علم. خرداد ۱۳۵۴. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
خرداد ١٣۵۴
پاره نخست
«متن خبر را دادم ملاحظه فرمودند. خیلی با دقت خواندند. عرض کردم هیچ کسالت ندارد و اهمیت ندارد. من که به عرض مبارک میرسانم، از جهت وظیفه غلامی من است که باید از همه چیز، خاطر مبارک را آگاه کنم. اما کوچکترین اهمیتی خودم نمی دهم.»
در اینجا علم خبر ابتلایش به بیماری (که در کمتر از ٣ سال او را از پا درآورد) را به شاه می دهد.
@yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. اردیبهشت ۱۳۵۴. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
اردیبهشت ١٣۵۴
پاره نهایی
«سفیر اسرائیل گله کرد که در یک مصاحبه شاهنشاه فرموده اند دولت اسرائیل ضعیف است. غلام گفت البته ضعیف است، نه تنها شما، بلکه همه غربیها به سیستم شما ضعیف میباشند. با این صورت ائتلاف و بند و بست سیاسی، البته دولتها ضعیف میباشند. این جای گله گذاری نیست و این مطلب را شاهنشاه من درباره کشورهای غربی هم فرموده اند.»
@yaadha
یادداشت های امیراسدلله علم. اردیبهشت ۱۳۵۴. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
اردیبهشت ١٣۵۴
پاره نخست
«در مذاکرات صدام را مرد وارد و با حسن نیتی یافتم»
@yaadha
یادداشت های امیر اسدالله علم. فروردین ۱۳۵۴. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
فروردین ١٣۵۴
پاره نهایی
«عرض کردم با این وصیت شاهنشاه و توصیه ای که درباره مداخله ارتش در کارها بعد از خودتان فرموده اید، فوری باید والاحضرت همایونی پس از تحصیلات متوسطه به دانشکده افسری بروند و افسر بشوند. این حرفهای بیهوده که غلام از زنها میشنوم که باید تربیت دموکراتیک غربی پیدا کنند و این حرفها، گو اینکه به ظاهر صحیح است و باید تظاهر به قبول و عمل آن بکنیم، یک پول سیاه ارزش ندارد.
فرمودند همین طور است. مطمئن باش همین طور هم خواهد شد»
@yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. فروردین ۱۳۵۴. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
فروردین ١٣۵۴
پاره نخست
«حقیقت این است که دوره آقایی آمریکا سپری شد...»
@yaadha
خاطرات امیراسدالله علم. اسفند ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
اسفند ١٣۵٣
پاره نهایی
«مطلقاً سیستم دموکراسی غربی را ما نمی توانیم این جا پیاده کنیم»
@yaadha
خاطرات امیراسدالله علم. اسفند ۱۳۵۳. پاره دوم

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
اسفند ١٣۵٣
پاره دوم
«اوامر شاهنشاه را در مورد جریان پیوستن دستجات مختلف به حزب جدید که حزب رستاخیز ملی ایران نامیده خواهد شد، اجراء کردم. در خصوص کلمه ملی که باید به نام حزب اضافه شود، صبح امروز من اصرار کردم و به عرض رساندم که معنی آن مبارزه با انترناسیونالیسم و کمونیسم است که خیلی واجب است گزیده شود. به علاوه هم آهنگی با سیاست مستقل ملّی ایران پیدا می کند. فرمودند صحیح است.»
@yaadha
خاطرات امیراسدالله علم. اسفند ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
اسفند ١٣۵٣
پاره نخست
«عرض کردم باید در الجزیره هیئت مطلعی مرکب از وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، مسؤول اوپک و یک عده کارشناس همراه باشند.
فرمودند این خرها چه فایده دارند؟ عرض کردم خر و هر چه باشند، لازم است باشند.
فرمودند، بسیار خوب، بگو باشند.»
@yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. بهمن ۱۳۵۳

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
بهمن ١٣۵٣
فقط یادداشت های چند روز از این ماه در دسترس هستند.
@yaadha
خاطرات امیراسدالله علم. دی ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
دی ١٣۵٣
پاره نهایی
«نطق شاهنشاه در قاهره را تقدیم کردم. ملاحظه کرده، فرمودند نطق، روی برادری اسلامی خیلی تکیه می کند. این برادری اسلامی چه نفعی تا کنون به ما رسانده؟ به علاوه ما را زیاد در جرگه عربها آلوده میکند. حذف شود.
عرض کردم در نطق سادات زیاد به آن تکیه شده.
فرمودند آخر او منفعت از این حرف میبرد و ما ضرر می کنیم. حذف کنید یا لااقل کمتر باشد.»
@yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. دی ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم
دی ١٣۵٣
پاره نخست
«علیا حضرت ملکه پهلوی تعریف کردند روزی که رضا شاه مرا از اندرون برداشتند و بدون حجاب با خود به دانشسرای عالی بردند، در بین راه در اتومبیل به من گفتند من امروز مرگ را بر این زندگی ترجیح میدادم که زنم را سر برهنه پیش اغیار ببرم، ولی چه کنم، کاری است که برای کشور لازم است، و گرنه ما را وحشی و عقب افتاده میدانند»
@yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. آذر ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آذر ١٣۵٣ پاره نهایی «عریضه ای از والاحضرت اشرف رسیده بود، تقدیم کردم، خواندند، پاره کردند. اول عصبانی شدند. بعد خندیدند. فرمودند به خواهرم بنویس شما که تمام اموال خودتان را خیال داشتید وقف کنید، پس چه طور حالا این قدر پول دوست شده اید و وساطت این همه معامله را می کنید و میگویید که اساس همه کارها پول است و من میخواهم پولدار شوم؟» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. آذر ۱۳۵۳. پاره دوم

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آذر ١٣۵٣ پاره دوم «فرمودند نمیدانی چه قدر دولت میخواست شهردار تهران را عوض کند، من اجازه ندادم. این معنی ندارد که هر کس هر گهی دلش بخواهد بخورد.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. آذر ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آذر ١٣۵٣ پاره نخست «به کاخ رفتم، صدای تیر اندازی شنیدم. معلوم شد والاحضرت همایونی تیر اندازی به کلاغها میکنند. ماشاء الله تير اندازی بسیار بسیار اعلا بود. پنج تا کلاغ تمام روی هوا زده بودند. من از استعداد این فرزند برومند ایران انتظارها دارم.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. آبان ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آبان ١٣۵٣ پاره نهایی «شاهنشاه فرمودند ما فعلاً با مشکل مسکن روبه رو هستیم، ولی تا دو سال دیگر آن را رفع خواهیم کرد» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. آبان ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آبان ١٣۵٣ پاره نخست «شاهنشاه می فرمایند [ولیعهد] جوان معقول و خونسرد و با تأملی است. هر کاری را لازم باشد میکند، ولی در عین حال هم هالو نیست که هر کس هر چه بخواهد به او تحمیل کند. عرض کردم ولی باید هر چه زودتر فکری بفرمایید که از محيط زنها خارج شوند. خاله خانقزی و پرستار فرانسوی مضر هستند، ایشان را زنانه و گوشی بار می آورند.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. مهر ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم مهر ١٣۵٣ پاره نهایی «شاهنشاه وعده انتخابات کاملاً آزاد فرمودند. خیلی سر فصل مهمی در تاریخ کشور ماست، امیدوارم عملی شود.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. مهر ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم مهر ١٣۵٣ پاره نخست « درد انگلیس، تنبلی و بیکاری است و تن پروری بیش از حد، که به این زودیها دوا نمیشود. مگر چرچیلی پیدا کنند.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. شهریور ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم شهریور ١٣۵٣ پاره نهایی « باید عرض کنم که شاهنشاه در نظر داشته باشید که سن ما به جایی رسیده که بیشتر از مجالست زن لذت ببریم، نه از فلان عمل. این کار لزومی ندارد. گاه گاهی اگر پیش بیاید، چه بهتر! اگر نشد، نشد. بی جهت به خودتان فشار نیاورید، که این آثار را در پی دارد.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. شهریور ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم شهریور ١٣۵٣ پاره نخست «... فرمودند متاسفانه شیعه ها پفیوز هستند...» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. مرداد ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم مرداد ١٣۵٣ پاره نهایی «نیکسون دیشب استعفا داد... به نظر من مغلوب اصول شد و هیچ جریان پشت پرده - چنان که شاهنشاه تصور میفرمایند - در کار نبود. قدرت آمریکا و ممالک دموکراتیک همین چیزهاست.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. مرداد ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم مرداد ١٣۵٣ پاره نخست «امر فرمودند ملا مصطفی بارزانی رهبر کردها را برای شرفیابی بفرستم. ترتیب کار را با نصیری رئیس سازمان امنیت دادم.» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. تیر ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم تیر ١٣۵٣ پاره نهایی «سفیر آمریکا گفت البته میدانی که عربها یک چیزی میگویند، و یک چیز دیگر عمل می کنند.»
خاطرات امیر اسدالله علم. تیر ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم تیر ١٣۵٣ پاره نخست «شاهنشاه مقرر فرموده اند ارتش قیمت ها را کنترل کند»
خاطرات امیر اسدالله علم. خرداد ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم خرداد ١٣۵٣ پاره نهایی «مفهوم استقلال به آن شکل که در سر بچههای مدرسه میباشد، به کلی از بین رفته است. آن حرفها برای دلخوشی است و حرف حساب فقط همان قانون جنگل است و بس» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. خرداد ۱۳۵۳. پاره دوم

یادداشت های امیراسدالله عَلَم خرداد ١٣۵٣ پاره دوم «فرمودند: هیچ کس فکر من نیست، همه به فکر خودشان هستند، تا آن جا به فکر من هستند که مورد استفاده باشم. همه کس از من همه چیز میخواهد و هیچ خدمتی از روی قلب انجام نمیدهد، مگر از ترس» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. خرداد ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم خرداد ١٣۵٣ پاره نخست
خاطرات امیر اسدالله علم. اردیبهشت ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم اردیبهشت ١٣۵٣ پاره نهایی «هنگام اصلاحات ارضی همه این آقایان عر و تیز زیاد کردند که به جایی نرسید و من که نخست وزیر بودم سخت آنها را کوبیدم و شاهنشاه پشتیبانی بی سابقه فرمودند و مسئله آخوند برای همیشه در ایران تمام شد» @yaadha
خاطرات امیر اسدالله علم. اردیبهشت ۱۳۵۳. پاره دوم

یادداشت های امیراسدالله عَلَم اردیبهشت ١٣۵٣ پاره دوم « شاهنشاه همیشه میفرمایند باید به متخصصین بگویند مطالعات خودشان را بکنند، وقتی نظر دادند باید درست خلاف آن عمل کنید. مخصوصاً در امور اقتصادی»
خاطرات امیر اسدالله علم. اردیبهشت ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم اردیبهشت ١٣۵٣ پاره نخست «صحبت والا حضرت همایونی شد... فرمودند باید فکر یک دختر بازی برایش بکنم... من در این سن ها کاملاً احساس این مطالب را میکردم، حتی عاشق ایران تیمورتاش شده بودم.»
خاطرات امیر اسدالله علم. فروردین ۱۳۵۳. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم فروردین ١٣۵٣ پاره نهایی «ملا مصطفی بارزانی باز به طور محرمانه این جاست. این دفعه دیگر کردستان عراق به طور کامل مستقل می شود. ما هم همه جور کمک محرمانه خواهیم کرد. نمی دانم کی تشکیل یک کردستان بزرگ مایه دردسر خود ما را فراهم خواهد ساخت!»
خاطرات امیر اسدالله علم. فروردین ۱۳۵۳. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم فروردین ١٣۵٣ پاره نخست «ایادی طبیب مخصوص مرا به گوشه ای خواست و در گوشم گفت باید طبيب متخصص خون از فرانسه بخواهی که بیاید شاهنشاه را معاینه کند. گفتم برای چه؟ گفت لازم است. واقعاً جهان در دیده من تیره و تار شد.»
خاطرات امیر اسدالله علم. اسفند ۱۳۵۲

یادداشت های امیراسدالله عَلَم اسفند ١٣۵٢ «... ناچار به سوزاندن کتابچه یادداشتها شدم...» توضیح عالیخانی: دلیل این امر را، علم توضیح داده است، ولی چون کاملاً جنبه ی خصوصی دارد، از ذکر آن خودداری می شود. یادداشتهای مورد اشاره مربوط به رویدادهای ۱۰ دی ماه تا ۱۴ اسفند ۱۳۵۲ بوده است.
خاطرات امیر اسدالله علم. دی ۱۳۵۲

یادداشت های امیراسدالله عَلَم دی ١٣۵٢ «سفیر آمریکا دیدن سفیر انگلیس رفته و گفته است که این همه بالا رفتن قیمت نفت فقط به اصرار و پا فشاری شاهنشاه ایران بوده است و از این حیث گله میکرده. به تخم شاه!»
خاطرات امیر اسدالله علم. آذر ۱۳۵۲. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آذر ١٣۵٢ پاره نهایی «فیلیپین حاضر است در قبال نفت، زمین پنجاه ساله به اختیار ایران بگذارد، برای برنج کاری یا گله داری»
خاطرات امیر اسدالله علم. آذر ۱۳۵۲. پاره دوم

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آذر ١٣۵٢ پاره دوم «هنگامه عجیبی ست، فشار پول کشور ما را له خواهد کرد، ان شاالله»
خاطرات امیر اسدالله علم. آذر ۱۳۵۲. پاره نخست

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آذر ١٣۵٢ پاره نخست «روز تاریخی عجیبی که شاهنشاه تقریباً وصیت سیاسی کردند...»
خاطرات امیر اسدالله علم. آبان ۱۳۵۲. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم آبان ١٣۵٢ پاره نهایی «... شاهنشاه مقرر فرمودند کیسینجر تنها شرفیاب شود...»
خاطرات امیر اسدالله علم. آبان ۱۳۵۲. پاره نخست

یادداشتهای امیراسدالله عَلَم آبان ١٣۵٢ پاره نخست «... قیمت نفت هم در دنیا روز به روز بالا می رود... »
خاطرات امیر اسدالله علم. مهر ۱۳۵۲. پاره نهایی

یادداشت های امیراسدالله عَلَم مهر ١٣۵٢ پاره نهایی «فرمودند به کیهان اینترنشنال تلفن کن چرا ارتش انگلیس را کونی خوانده است؟ باید بنویسد ارتش متفق ماست و به آن احترام میگذاریم»